سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

تولد ماهان و هلیا

تقریبا به فاصله یک ماه تولد یکسالگی پسر خاله ام و دختر داییم بود.مامان فرصت نشده بود عکسا رو بزاره. البته عکسا هم زیاد نیست. یعنی مامانی مجبور شده عکسایی بزاره که مناسب وبلاگ باشه. واسه همین محدوده... بریم ادامه مطلب  تولد ماهان جون  تولد هلیا جون ...
24 مرداد 1393

شیرین زبونی (4)

ــ وقتایی که جایی می ریم یا میایم: سریع سوئیچ ماشین و ریموت پارکینگ و می گیری و حتما خودت باید درا رو باز و بسته کنی ــ وقتایی که از مهد میایم اول از همه می ری سراغ tv  و بسته به میلیت یا می گی : کارتن یا می گی : آهنگ ــ توی بازی های جام حهانی کلی با بابایی دعواتون شد اون میخواست فوتبال ببینه و تو همش می گفتی : نه آهنگ و از اونجا که ما دو نفر بودیم بابایی بنده خدا مجبور می شد با گوشی موبایلش فوتبال ببینه   ــ مثل مامان عاشق موزیکی و وقتایی که داریم غذا می خوریم و سر میز نشستیم . یهو با صدای یه آهنگ بلند می شی و می گی : برم ببینم. بعد دوباره میای!!! ــ امیر تتلو یه شعر خونده که می گه : بزار تو حال خود...
24 مرداد 1393

baba

من همیشه طرفدار پسر بودم. یادمه وقتی باردار شدم یه جورایی میدونستم نی نی که تو راه دارم پسره. وقتی هم که برای اولین بار توی سونوگرافی جنسیت معلوم شد و دکتر گفت 90% پسره قند توی دلم آب شد. یادمه که از خوشحالی گریه کردم. یکی از دلایلم هم که همیشه عاشق پسر بودم این بود که پسرا خیلی مامانی هستند و حسابی هوای مامانشونو دارن. اما عزیزم نمی دونم چرا در مورد من و تو قضیه برعکس شده . خیلی خیلی بابایی هستی . وقتایی که بابایی باشه. اصلا انگار نه انگار که منم هستم.  بعضی وقتا خوشحالم و بعضی وقتا حسودیم می شه و گاهی وقتا هم عصبانی می شم و با تو و بابایی قهر میکنم. ــ معمولا صبح ها بابایی ما رو تا سر کار و مهد کودک می رسونه. یه روز صبح گیر دادی...
9 مرداد 1393
1